داستان زندگی من

ساخت وبلاگ

می تواند این باشد “نامطمئن و دشوار” و آن جمله که خلاصه ی فصل را نشان می دهد ممکن است اینگونه باشد “تردید و دو دلی و سردرگمی، حس های غالب در دوران نوجوانی من در یک خانواده هفت نفره، بودند.”

سپس فصل نهایی کتاب تان را در نظر بگیرید که از زندگی تان در آینده، توضیحی خواهید داد.

در آینده چه کار خواهید کرد؟ کجا خواهید رفت و چه کسی خواهید بود؟اینجاست که شما قدرت نمایی می کنید.

این تمرین به شما کمک می کند تا تفکرات و اعتقادتان را در مورد زندگی تان سازمان دهی کنید و با همدیگر داستانی خلق کنید که برای شما معنا و مفهوم دارد.

این ایده به این معنا نیست که در جزییات داستان ها و خاطره ها فرو برویم اما در عوض به این معناست که تشخیص دهیم آنچه که در گذشته ی شما هست، گذشته است.شما را شکل می دهد اما لزوماً شما را تعریف نمی کند.گذشته ی شما باعث می شود که شما امروز فردی انعطاف پذیرتر و عاقل تر باشید...

سخن آخر :هیچ عذابی بالاتر از این نیست که یک داستان ناگفته را درون خودتان تحمل کنید.

باهوش /متفکر...
ما را در سایت باهوش /متفکر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sheydapsychologist بازدید : 125 تاريخ : يکشنبه 5 تير 1401 ساعت: 14:12